احیانا شما شاگرد سمندریان نبودی؟
گون از نسیم پرسید
احیانا شما شاگرد سمندریان نبودی؟
گون از نسیم پرسید
اونقدر از ارتفاع میترسم که حتی تووی خواب هم توان تحملش رو ندارم…
توو خواب از شدت ترس،ازش میپرم پایین…
توو بیداری کی برم توو دل ترس…نمیدونم
اولی:وااای،دمت گرم!عجب کافه ییه!متشکرم!!
دومی:تشکر از ماست!قابلی نداره،کاری نکردم که دیدم جاش همچین سوت و کور نیس،شلوغه حال میده!
گارسون:سلام!به به!!متشکرم که تشریف اوردین به کافه {نه چندان} محقر ما!جان؟جانِ دلم؟چی بیارم خدمتون؟
اولی به دومی:تو آشنایی،تو سفارش بده
دومی:اِ ِ ِ لطفا از منوی ویژه تون،یه “تشکر ویژه از هنربند محبوب و مردمی،کپی کار{نه چندان} خاموش…
گارسون:متاسفانه این اواخر خیلی از مشتریا از این منو استفاده کردند،مام ک توو تحریمیم،حقیقتن
این منو الآن موجود نیست،شما نسبییتی دارین با ایشون؟میتونین واسه مام جور کنین متاع رو؟
دومی:والا..هه هه هه نه مام اسمشون رو توو تیلویزیون دیدیم وگرنه ..نه…نه اونجور…
گارسون:ای بابا،ان شاالله تا جشنواره های بعدی دوباره ایشون میان رو بورس و طبیعتا پورت های تشکر هم بیشتر وارد میشه!هه هه هه…میتونید از بقیه منو سفارش بدین
دومی:ای آقا مردم رو ک میشناسین!مگه میزارن جای تشکر واسه ما بمونه؟همون روز اول همه ش پر میشه!…پس لطفن یه تشکر ویژه از آرتیست دوران،الهی فاتحه بحران،خفن ترین شاعر ایران …
گارسون:بله بله!چند سال پشت در بمونین اوردم خدمتتون!تا اوم موقع میتونید منوی فیلم تاتر(تاتر فارسی) رو ورق بزنید!
——————————
حالا باید حال بدیم/چپ و راست چپ و راست
——————————
به زودی یک کافه تاسیس خواهم کرد…
با انواع و اقسام منو های تشکر/
یادم باشه که واسه خودم کسی بشم!!