Month: December 2015

دی ماه

از وختی که رفتی و خواستی که من بخام مسیرمون جدا شه داره سه ماه آزگار و روزگار غریب میگذره
تو امروز ولی با لباس خرگوشی میای و بالا پایین میپری که کلید دلتو توو عکس روی دیوار پیدا کنم و برات بنویسم یه بار شد تو پی ما بگردی؟نباش بی وفا که نوشتم پشتش چند سال دیگه آخه ممکنه بری پشت اون عکس رو ببینی که من یا کی برات چیز میز یا چیزکیک گذاشته پشته عکس…
داره دی میشه
داره دیر میشه
بعدش تیر شده